چهار فصل ایران
شعر از علی حیدری
جای جای سرزمینم زیباست خوشرنگ و چهار فصل و زیباست
در بهارش هر کجایش دیدنیست تخت جمشید شگرفش گفتنیست
اصفهان و چل ستونش رانگو آن که کاشن است و فینش را نگو
فصل زرٍّینش که فصل درست نیست ماه شهریور و تجدید دیدنیست
فصل خوردن،فصل خفتن،هست و بس فصل راحت،فصل بازی هست و بس
در خزان هم برگهایش دیدنیست سی آذر هندوانه خوردنیست
سیزده آبان نگو روز من است روز راحت بودن از درد و غم است
آن زمستان و سپیدی اش ببین آدم برفی و بینی اش ببین
فصل خشکی درختان و گل است موعد پایان سال وطن است
«پایان »
نظرات شما عزیزان: